اگر تا به حال اصطلاح افسردگی یک قطبی و دو قطبی را شنیدهاید و در این باره کنجکاو شدهاید که این دو چه تفاوتی با یکدیگر دارند؛ خواندن این مقاله، به شما کمک میکند علائم و تفاوتهای بین این دو افسردگی را بهتر بشناسید. هر دو افسردگی یک قطبی و دو قطبی، اختلالات روانی هستند که در آنها، خلق فرد دچار مشکل میشود. در افسردگی یک قطبی، فرد تنها دورههای افسردگی را تجربه میکند و در افسردگی دو قطبی، فرد علاوه بر دورههای افسردگی، دورههای سرخوشی یا مانیا را نیز تجربه میکند. در دوره سرخوشی یا مانیا، فرد احساس انرژی زیادی میکند، خلق بالاتر از حد معمول دارد، ممکن است زیاد حرف بزند، و ممکن است کارها و فعالیتهای تکانشی و خطرناکی انجام دهد. در افسردگی دو قطبی، معمولا دورههای افسردگی و سرخوشی مکررا اتفاق میافتند.
افسردگی یک قطبی و دو قطبی چیست؟
افسردگی یک قطبی، اصطلاحی است که برای اختلال افسردگی اساسی استفاده میشود؛ زمانی که فرد، تنها دورههای افسردگی را تجربه میکند، اصطلاحا گفته میشود که به اختلال افسردگی یک قطبی مبتلاست. زمانی که در کنار دورههای افسردگی، دورههای سرخوشی یا مانیا نیز وجود داشته باشد، گفته میشود که فرد به اختلال افسردگی دوقطبی مبتلاست. دورههای سرخوشی یا دورههای مانیا، دورههایی هستند که فرد در آن، علائمی از قبیل خلق تحریکپذیر، رفتارهای پر خطر، احساس داشتن انرژی زیاد،… از خود نشان میدهد.
علائم افسردگی یک قطبی
- در افسردگی یک قطبی، به دلیل اینکه تنها دورههای افسردگی در فرد وجود دارد، همان علائم و نشانههای افسردگی اساسی در او دیده میشود؛ علائمی از قبیل:
- کمبود انرژی
- خلق افسرده
- عدم لذت بردن از کارها و فعالیتهای روزمره
- کاهش توجه و تمرکز
- اختلال در روابط؛ ممکن است دچار انزوای اجتماعی و گوشهگیری شوند.
- اختلال در عملکرد شغلی و تحصیلی
- اختلال در الگوی خواب و اشتها
- فکر کردن گاهگاهی دربارهی مرگ
علائم افسردگی دوقطبی
در افسردگی دوقطبی ، فرد حداقل یک دورهی مانیا یا سرخوشی را تجربه میکند که شامل علائم زیر است:
- احساس خشم و پرخاشگری
- خلق بالا
- انرژی زیاد
- تحریکپذیری
- اختلال در تمرکز
- کاهش نیاز به خواب
- اعتماد به نفس زیاد
- پرحرفی و پریدن از موضوعی به موضوع دیگر
علل ابتلا به افسردگی یک قطبی و دوقطبی
در هر دو اختلال افسردگی یک قطبی و دوقطبی، نقش مؤلفهی ژنتیک پررنگ است. اما به نظر میرسد، در اختلال افسردگی دوقطبی، این مؤلفه نقش بیشتری دارد. وقایع و استرسهای زندگی، هردو در پیدایش علائم افسردگی و یا علائم سرخوشی مؤثرند. الگوهای خانوادگی و تربیتی، در شکلگیری هردوی این اختلالات نقش دارند. داشتن والدینی که خود به یکی از دو اختلال افسردگی یک قطبی یا افسردگی دو قطبی مبتلا بوده باشند، هم به لحاظ زیستی و ژنتیکی و هم به لحاظ تربیتی و محیطی که کودک در آن رشد کرده، احتمال ابتلا به یکی از دو افسردگی یک قطبی یا دو قطبی را افزایش میدهد.
عوارض ابتلا به افسردگی یک قطبی و دوقطبی
در اختلال افسردگی یک قطبی، فرد علائم افسردگی اساسی را تجربه میکند و طی این دوره، در بیشتر جنبههای زندگی دچار اختلال میشود. کارها و فعالیتهای روزمره، شغل، تحصیل و روابط فرد مختل میشوند و کیفیت زندگی فرد کاهش پیدا میکند. در افسردگی دوقطبی، به دلیل وجود دورههای سرخوشی، فرد دست به کارهای پر خطر و تکانشی میزند که ممکن است عواقب جدی و پرهزینهای برای فرد داشته باشد و اغلب همراه با پشیمانی برای فرد است. خریدهای بیرویه، سرمایهگذاریهای فکر نشده، روابط جنسی محافظت نشده و یا با افراد متعدد، اقدام به انجام فعالیتهای متعدد در یک زمان،… همگی از جمله کارهایی هستند که ممکن است فرد در دورهی مانیا یا سرخوشی انجام میدهد و عواقب زیادی برای فرد دارد.
فعالیتهای مالی و خریدهای فکر نشده و بی رویه، فرد را از لحاظ مالی و یا قانونی دچار مشکل میکند. به دلیل اینکه فرد در این دوره، انرژی زیادی را در خود احساس میکند، اقدام به فعالیتهای فیزیکی و جنسی پرخطر کرده و ممکن است به خود آسیب بزند. در اکثر مواقع، به دنبال دورههای سرخوشی، و بعد از فروکش کردن انرژی، فرد احساس افسردگی میکند و ممکن است یک دوره افسردگی تجربه کند. این دورهی افسردگی، علائم و ویژگیهای افسردگی اساسی را دارد و فرد در این دوره، دچار افت عملکرد و اختلال در زندگی روزمره، روابط، فعالیتهای شغلی و تحصیلی خود میشود. داشتن افکار خودکشی و خطر اقدام به خودکشی نیز، ممکن است وجود داشته باشد.
مقاله پیشنهادی «سوگ عاطفی چیست؟ و چگونه سپری آن را کنیم؟»
درمان
در درمان هر دو افسردگی یک قطبی و دو قطبی، مشاوره و رواندرمانی میتواند کمک اثربخشی در جهت کاهش علائم در فرد داشته باشد. در رواندرمانی، درمانگر به بیمار کمک میکند، شناختها و باورهای غلط خود را شناسایی کند، تغییرات خلق خود را بشناسد و این تغییرات را مدیریت کند. در افسردگی دو قطبی، بیمار با کمک درمانگر، موقعیتها و اتفاقاتی که باعث شروع دورهی سرخوشی و تغییرات خلقی شدید در او میشوند را شناسایی میکند و در خصوص راهکارهایی که بتواند از وقوع دورهی سرخوشی جلوگیری کند و یا در صورت وقوع، آن را مدیریت کند، صحبت میکنند. آموزش مهارتهای تنظیم هیجان، میتواند به بیمار کمک کند تا در صورت وقوع دورههای افسردگی و سرخوشی، علائم را مدیریت کرده و آسیب جدی به روابط و سایر جنبههای زندگیاش وارد نشود.
دارو درمانی نیز یک روش درمانی مؤثر و متداول در درمان افسردگی یک قطبی و دوقطبی است. در درمان افسردگی یک قطبی، از داروهای ضد افسردگی استفاده میشود و در صورت نیاز و با تشخیص پزشک و متخصص، ممکن است از داروهای ضد اضطراب و یا داروهایی برای تنظیم خواب و اشتها نیز استفاده شود. در افسردگی دو قطبی، ممکن است متخصص، با توجه به اینکه بیمار چه دورههایی و با چه شدت علائمی گذرانده، از داروهای ضد افسردگی، داروهای تنظیمکنندهی خلق، برای مهار علائم سرخوشی و تثبیت و پایدارتر کردن خلق بیمار استفاده کند. دارو درمانی زمانی که با رواندرمانی همراه میشود، مؤثرتر است و تأثیرات آن، دوام بیشتری پیدا میکند.
نتیجهگیری
افسردگی یک قطبی و دو قطبی، هردو از متداولترین انواع اختلالات روانی هستند که در صورت عدم درمان، تأثیرات و آسیبهای جبران ناپذیری به زندگی افراد وارد میکنند. شناخت علائم و ویژگیهای هر کدام از این اختلالات، به ما کمک میکند بتوانیم هرچه سریعتر برای درمان اقدام کنیم. تشخیص و تفکیک افسردگی یک قطبی و دو قطبی، از این جهت حائز اهمیت است که بتوانیم از روش درمانی مناسبی، برای درمان این اختلال استفاده کنیم. تشخیص اساسی و نوع درمان موثر، توسط متخصص صورت میگیرد. در صورتی که هر کدام از علائم و ویژگیهای افسردگی یک قطبی و دو قطبی وجود دارد، برای پیشگیری از مزمن شدن علائم برای مشاوره و رواندرمانی به روانشناس بالینی و یا روانپزشک مراجعه نمایید.