طرحواره مانند عینکی است که حقایق دنیا و زندگیتان را رنگ و لعاب میبخشد. این عینک، شیوه نگرش شما را به زندگی تغییر میدهد و شما را به سمت و سویی هدایت میکند که در موقعیتهای زندگی حدسها و گمانهایی در ذهنتان شکل میگیرد. طرحواره همان باوری است که درباره خودتان و همچنین رابطه با جهان در ذهن شما نقش بسته است. این باور مدام به شما القا میکند که آدم مشکلداری هستید، مشکلات زیادی دارید و قادر به برقراری رابطه سالم با خودتان و دیگران نیستید.
طرحوارههایی که در کودکی شکل میگیرند، بارها و بارها در بزرگسالی از طریق وقایع تنشزای بینفردی فعال میشوند. زمانی که طرحوارهای فعال میشود به افکار و هیجانهای خاص، خودکار و قدرتمندی دامن میزند که منجر به مشکلات هیجانی مزمن مانند افسردگی، تنهایی یا خشم میشود. این افکار و هیجانهای خودکار و قدرتمند همچنین ممکن است منجر به مشکلات بینفردی شوند.
شکلگیری طرحواره
طرحوارهها معمولا در دوران کودکی شکل میگیرند. طرحوارهها به دلیل تجارب ناکارآمد و تکراری با والدین یا همسالان در ذهن نقش میبندند. این طرحوارهها ناشی از حوادث آسیبرسان خاص یا پیامهای زهرآگین و متناقضی هستند که در دوران کودکی درباره خودتان دریافت کردهاید. پیامهایی مانند ” تو بد هستی” یا ” تو هیچکاری را نمیتوانی درست انجام دهی” این طرحوارهها زمانی تقویت میشوند که سعی میکنید به تجارب خود معنا بدهید و از درد روانشناختی اجتناب کنید. زمانی که طرحوارهای شکل میگیرد به تدریج بر استحکام آن افرزوده میشود و تبدیل به یکی از الگوهای فکری دیرپای شما میشود.
انواع طرحواره
-
رهاشدگی/ بیثباتی
فردی که طرحواره رهاشدگی و بی ثباتی دارد احساس میکند روابط نزدیک او با یک یا چند نفر جز معدودی به هم خواهد خورد. ممکن است فرد در دوره کودکی با مرگ یا طلاق والدین رو به رو شده باشد. این طرحواره زمانی به وجود می آید که والدین به نیازهای اولیه کودک در ابتدای زندگی توجهی نداشته و او را بیشتر در حالت تنهایی و انزوا نگه داشتهاند.
-
بیاعتمادی/ بدرفتاری
فردی که طرحواره بی اعتمادی/ بد رفتاری دارد احساس میکند که دیگران از به عمد از وی سوء استفاده میکنند، این افراد انتظار دارند که از سوی دیگران آسیب ببینند، مورد انتقاد واقع شوند یا تحقیر شوند. همیشه حس میکنند که حقوق آنها به وسیله دیگران زیر پا گذاشته میشود و مورد اذیت و آزار دیگران واقع میشوند. تفکر و شناخت این افراد اغلب حول این محور است که پیش دستی کنند و زودتر از دیگران به آنها حمله کنند یا آنها را مورد انتقاد یا تحقیر قرار دهند.
افرادی که دارای طرحواره بی اعتمادی/ بد رفتاری هستند در بهترین حالت احساس میکنند که دیگران تنها به فکر خودشان هستند و مهم نیست برای نیازهای خود به دیگران ضربه بزنند و در بدترین حالت اعتقاد دارند، مردم قصد دارند به آنها آزار برسانند. افرادی که چنین طرحواره ای دارند مایل به برقراری رابطه صمیمانه نیستند و زیاد به دیگران نزدیک نمی شوند و در بعضی موارد به گونهای پیشگیرانه با دیگران بد رفتاری میکنند یا آنها را گول میزنند. برخی از این افراد نیز همسرانی را انتخاب میکنند که بدرفتارند و به آنها اجازه میدهند تا از نظر هیجانی، جسمی یا جنسی از آنها سوء استفاده کنند.
-
محرومیت هیجانی
فردی که طرحواره محرومیت هیجانی دارد بر این باور است که نیازهای هیجانی اولیه از سوی دیگران ارضاء نخواهد شد. این نیازها شامل محبت، همدلی، مهربانی، محافظت، راهنمایی و مراقبت از سوی دیگران است. محرومیت هیجانی یعنی انتظار این که تمایلات و نیازهای شخص در زمینه حمایت اجتماعی از سوی دیگران ارضا نمیشود. والدین این افراد آنها را از نظر هیجانی در دوره کودکی محروم ساختهاند. انواع محرومیت هیجانی عبارت اند از: محرومیت از محبت، فقدان توجه، گرمی و مهربانی. محرومیت از همدلی: فقدان درک و فهم، گوش دادن. محرومیت از مراقبت: نداشتن منبع قدرت یا جهت دهی و راهنمایی از سوی دیگران. افرادی که این طرحواره را دارند در مورد نیازها و احساسشان به طرف مقابلشان چیزی نمیگویند و هنگام برآورده نشدن آنها احساس ناامیدی میکنند. آنها با وجود احساس محرومیت، چیزی نمیگویند. این افراد غیر قابل دسترس هستند و از برقراری رابطه صمیمانه اجتناب میکنند.
مقاله پیشنهادی «سوگ عاطفی چیست؟ و چگونه سپری آن را کنیم؟»
-
نقص/ شرم
فردی که طرحواره نقص/ شرم دارد باور دارد که عیب درونی دارد و احساس میکند در مهمترین جنبههای شخصیتاش، ناقص، ناخواسته، بد، حقیر و بی اعتبار و بی ارزش است. یا اینکه در نظر افراد مهم زندگیاش فردی منفور و ناخواسته به حساب میآید. فرد حس میکند به دلیل وجود این نواقص اگر دیگران به او نزدیک شوند مشکلات او را خواهند فهمید، به همین خاطر همیشه از آنها کنارهگیری میکند. این حس بیکفایتی و نقص همیشه موجب احساس شرم در او میشود. این افراد معمولا از روابط صمیمانه اجتناب میکنند و در رابطه با دیگران اجازه میدهند تا طرف مقابل آنها را مورد انتقاد و تحقیر همیشگی قرار دهد. اغلب با کسانی ازدواج میکنند که از نظر عاطفی و جسمانی از آنها سوءاستفاده کنند، طرد کننده و انتقاد کننده باشند و علاقه ای هم به داشتن همسر و فرزند نداشته باشد. با این حال این افراد تلاش میکنند تا عشق آنها را به دست آورند.
-
انزوای اجتماعی/ احساس بیگانگی
افرادی که طرحواره انزوای اجتماعی/ احساس بیگانگی دارند معتقد هستند با بقیه خیلی فرق دارند. آنها به هیچ گروهی احساس تعلق خاطر ندارند، بیشتر احساس میکنند منزوی شده اند. هر کسی که احساس میکند متفاوت از دیگران است، ممکن است این طرحواره در ذهن او شکل بگیرد، مانند افراد خیلی باهوش، اعضای خانواده های مشهور، افرادی که خیلی زشت یا خیلی زیبا هستند. اقلیتهای قومی، بازماندگان حوادث آسیبزا، افراد مبتلا به ناتوانی جسمی و افرادی که متعلق به طبقات اقتصادی خیلی بالا یا خیلی پایین هستند. افراد دارای طرحواره انزوای اجتماعی/ بیگانگی از این که افراد دیگر با خانوادهشان ملاقات کنند و چیز زیادی در مورد آنها بدانند احساس شرم میکنند و اجازه نمیدهند نکات غیر معمولی در مورد آنها آشکار شود. این افراد معمولا با کسانی ازدواج میکنند که بسیار اجتماعی هستند، در این صورت به همسرشان وابسته هستند و از دید آنها در خصوص بی کفایتی خودشان مرتبا تقویت میشوند.
-
وابستگی/ بیکفایتی
فرد دارای طرحواره وابستگی/ بی کفایتی باور دارد که نمیتواند مسئولیتهای زندگی خود را به طور مستقل انجام دهد. این افراد، اغلب از اشخاص دیگر در تصمیم گیری و انجام تکلیف کمک می طلبند. والدین این افراد معمولا آنها را به انجام عمل مستقل تشویق نمیکنند و در نتیجه برای انجام اعمال خود اعتماد به نفس ندارند. به آنها اجازه استقلال داده نشده و آنها روند طبیعی رشد از وابستگی به استقلال را طی نکردهاند. افرادی که طرحواره وابستگی/ بی کفایتی دارند مثل کودک به افراد مهم زندگی خود وابسته هستند و از آنها میخواهند به جایشان تصمیم بگیرند. این افراد تقریبا احساس هویت خود را از دست میدهند و از درگیرشدن با چالشهای جدید اجتناب میورزند.
-
آسیبپذیری نسبت به ضرر و بیماری
افراد دارای طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیماری ترسی افراطی از یک فاجعه دارند. به نظر آنها این فاجعه نزدیک است و هر لحظه احتمال وقوع آن وجود دارد و شخص قادر نیست از آن جلوگیری کند. این فاجعه معمولا بر یک یا چند جنبه از موارد زیر متمرکز است:
- رویدادهای ناگوار پزشکی مانند حملههای قلبی یا ابتلا به سرطان.
- رویدادهای ناگوار هیجانی مانند دیوانه شدن.
- رویدادهای ناگوار بیرونی مانند گیر افتادن در آسانسور.
این باورها ممکن است منجر به رفتارهای محتاطانه شود که فرد برای محافظت از خود انجام میدهد. این افراد شجاعت کمی دارند و این عقیده را به کودک خود القا میکنند که دنیا خطرناک و نایمن است. همچنین این افراد تمایل دارند که همسرشان دائما از آنها مواظبت کند. دوست دارند وی فردی قوی، شجاع و گاهی پزشک باشد تا آنها را از خطرات مصون بدارد و به ترس و بیمهایی که آنها در زندگی دارند، اهمیت بدهد.
-
خود تحولنیافته
فردی که طرحواره خود تحول نیافته را دارد نزدیکی هیجانی و صمیمت بیش از حدی با یکی از افراد مهم زندگی خود (اغلب والدین) دارد و این موجب از دست دادن فردیت یا رشد اجتماعی بهنجار این فرد میشود، در واقع این افراد گرفتار فرد دیگری هستند و باور دارند که بدون حمایت آنها نمیتوانند شاد باشند. این افراد حس میکنند وجودشان در فرد دیگری ادغام شده است و هویت مستقلی ندارد و اغلب این افراد بدون فرد دیگر احساس پوچی، سردرگمی، بی هدفی، شک و تردید در هویت خود دارند. این افراد معمولا شخصی را انتخاب میکنند که بسیار قدرتمند باشد تا آنها بتوانند خودشان را در زندگی او غرق کنند. در واقع شریک زندگی آنها به عنوان نماد والدین در نظر گرفته میشود.
دانلود پرسشنامه طرحواره جفری یانگ
-
استحقاق
فردی که طرحواره استحقاق دارد باور دارد که از دیگران برتر است و حقوق ویژه ای برای خودش قائل است. این افراد فکر میکنند هر چیزی که میخواهند یا هرکاری که دلشان میخواهد باید سریعا انجام شود، بدون توجه به این که آیا خواستههای آنها منطقی است و آیا باعث ضرر و زیان به دیگران میشود یا خیر. آنها به نیازهای دیگران توجهی ندارند. این افراد برای ارضا تمایلات خود سعی در سلطهگری و کنترل دیگران دارند. چنین افرادی برای این که بتوانند کسب قدرت کنند و یا دیگران را تحت کنترل خود درآورند، تمرکز افراطی بر برتریجویی دارند. والدینی که کودکان خود را لوس بار میآورند و هیچگونه محدودیتی در خصوص الگوهای اجتماعی مناسب برای آنها به وجود نمیآورند، ممکن است در ایجاد چنین طرحوارهای تاثیر داشته باشند. از سوی دیگر برخی از افراد این طرحواره را برای جبران احساس محرومیت هیجانی، نقص یا ناخوشایندی اجتماعی در خود ایجاد میکنند.
-
خویشتنداری/ خود انضباطی ناکافی
مهمترین ویژگی طرحواره خویشتنداری / خودانضباطی ناکافی، ناتوانی فرد در بازداری از بروز تکانهها و احساسات و ناتوانی در تحمل خستگی و ناکامی حین انجام کارها است. وقتی فقدان خویشتنداری به حد افراطی برسد، فرد زندگیاش مملو از رفتار مجرمانه میشود. فقدان خویشتنداری یعنی ناتوانی در جلوگیری از هیجانها. والدین این کودکان الگوی مناسبی برای خویشتنداری نبوده یا انضباط کافی را در مورد بچههای خود اعمال نکردهاند.
-
اطاعت
فرد دارای طرحواره اطاعت باور دارد برای این که از پیامدهای منفی اجتناب کند، باید کنترل خود را به دیگران بسپارد. اغلب، این افراد میترسند که دیگران خشمگین شده و طردشان کنند، از این رو ترجیح میدهند خودشان را به دیگران تسلیم کنند. این افراد تمایلات و احساسات خود را نادیده میگیرند. واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران و اطاعت از آنها به این دلیل که فرد تحت فشار شدید احساسات خود قرار دارد.، از ویژگیهای افراد دارای طرحواره اطاعت است. این طرحواره به دو شکل کلی خود را نشان میدهد:
اطاعت از نیازها: سرکوبی نیازها، تمایلات و ترجیحات خود و اطاعت از نیازهای دیگران.
اطاعت از هیجانها: سرکوبی هیجانهای خود و اطاعت از هیجانهای دیگران.
-
ایثار
در طرحواره ایثار، فرد نیازهای خود را برای کمک به دیگران فدا میکند. تمرکز افراطی بر ارضای نیازهای دیگران در زندگی روزمره، به طوری که از رضایتمندی خود فرد جلوگیری میشود. این افراد وقتی به نیازهای خود توجه میکنند، اغلب احساس گناه میکنند. برای اجتناب از این احساس گناه، آنها نیازهای دیگران را بر نیازهای خود مقدم میشمارند، این افراد اغلب از کمک کردن به دیگران لذت میبرند، زیرا احساس اعتماد به نفسشان افزایش مییابد. آنها معمولا آن قدر به دیگران خدمت میکنند که در پایان به ضرر خودشان تمام میشود.
-
بازداری هیجانی
افرادی که طرحواره بازداری هیجانی دارند از صحبت کردن درباره هیجاناتشان به شدت گریزان هستند. آنها به جای اینکه هیجانی باشند در موقعیتهای مختلف از لحاظ عاطفی بی تفاوت هستند و به جای آن خودانگیختگی هیجانی دارند. این افراد ابراز خشم، پرخاشگری و هرگونه احساس منفی را بازداری میکنند و هیجانات مثبت مانند خوشحالی، محبت، برانگیختگی جنسی، نشاط و شادابی را نیز نشان نمیدهند و به جای آن بر عقلانیت و حذف هیجانات تاکید میورزند.
شایع ترین علت شکل گیری این طرحواره این است که افراد به محض بروز خودانگیخته هیجانهای خود از طرف والدین یا دیگر افراد مهم زندگی به شدت شرمسار شدهاند. فردی که طرحواره بازداری هیجانی دارد، اغلب درگیر روابط عاشقانه با فردی میشوند که هیجانی و تکانشی است.
-
معیارهای سرسختانه/ عیبجویی افراطی
فردی که طرحواره معیارهای سرسختانه/ عیبجویی افراطی دارد، بر این باور است که شخص باید برای رسیدن به معیارهای درونی و افراطی درباره رفتار و عملکرد خویش کوشش فراوانی انجام دهد، که این عمل معمولا برای جلوگیری از انتقاد صورت میگیرد. این افراد معتقد هستند هر کاری انجام میدهند ناقص است و باید بیشتر تلاش کنند و بر ارزشهایی نظیر منزلت، ثروت و قدرت تاکید دارند و از روابط اجتماعی، نشاط و شادمانی غافل هستند. این افراد در کودکی دارای والدینی بودهاند که هرگز از رفتارهای فرزندانشان راضی نمیشده و عشق و محبت را به شرط موفقیت به کودکانشان نشان دادهاند.
رزرو تلفنی وقت مشاوره : 09107601980
چگونه طرحوارهها تغییر میکنند؟
طرحوارهها به تدریج و آرام در طول سالهای ابتدایی زندگی شکل میگیرند و به مرور با رفتارهایی که از خود نشان میدهیم تثبیت میشوند بنابراین تغییر طرحواره به آسانی امکان پذیر نیست و زمانبر است. برای اینکه یک طرحواره تغییر کند ابتدا باید نسبت به آن شناخت پیدا کنیم. شناسایی طرحواره به شما کمک میکند تا نسبت به تاثیرات آن در زندگی فعلی خود، الگوهای رفتاری تکرار شوندهای که دارید و محدودیتهایی که برایتان ایجاد کرده است آگاهی پیدا کنید. شناخت این ویژگیها میتواند نقش موثری در ایجاد انگیزه برای اصلاح طرحواره داشته باشد.
در گام بعدی برای تغییر طرحواره با کمک مشاور بهتر است الگوهای رفتاری خود را مورد بررسی قرار دهید و از رفتارهای سالمتری استفاده کنید. وجود یک طرحواره نشان میدهد که بخشی از نیازهای عاطفی شما به درستی پاسخ داده نشده است. بنابراین این نیاز عاطفی باید مورد توجه قرار بگیرد. مشاور به شما کمک میکند تا بتوانید زخمهای عاطفی خود را ترمیم کنید و به تدریج طرحوارههای ناسازگار را از زندگی خود حذف کنید.
تاثیر طرحوارهها بر یادگیری
طرحوارهها یا کلیشههای ذهنی در اصل ذهن را برای هر نوع فعالیت شناختی از جمله پردازش ذهنی، توجه، تمرکز، استدلال، قضاوت و … آماده میکند. بدون وجود این طرحوارهها، ذهن امکان پردازش واقعیتهای بیرونی را ندارد. در واقع، در زمانی که ارگانیسم انسانی محرکهای بیرونی را دریافت میکند، بر اساس این طرحوارهها، آنها را پردازش و طبقهبندی کرده و متناسب با آن، دست به اقدام یا پاسخ میزند. نقش این طرحوارهها در یادگیری، نیز موضوع مهمی است. چرا که اگر فردی فاقد طرحواره یا کلیشههای ذهنی درباره واقعیتی باشد، امکان واکنش مناسب به آن را ندارد.
تصور کنید طرحواره مربوط به مفاهیم اعداد مثل بزرگی، کوچکی و اعمال چهارگانه ریاضی در ذهن دانش آموزان شکل نگیرد، در این صورت چگونه ممکن است بتوانند بدون آن، مسایل پیچیده ریاضی را یاد گرفته و انجام دهند. پس در واقع، طرحوارهها به عنوان مبنایی برای یادگیری مفاهیم جدیدتر، همواره در یادگیری نقش داشته و فرایند یادگیری ما را تسریع میکنند.
طرحوارهها و کلیشههای ذهنی
از دیدگاه برخی روانشناسان رشد، طرحوارهها در اصل کلیشههای ذهنی هستند که در ادراک ما از جهان بیرونی نقش دارند. این کلیشهها بر اساس تجربه و تکرار شکل میگیرند و باعث میشوند شناخت عمیقتری در ذهن نقش ببندد. به واژه “سیب” فکر کنید، احتمالا اولین چیزی که از این واژه به ذهنتان میرسد، یک میوه خوشطعم نسبتا گرد است. این میوه ممکن است رنگها و اندازههای مختلفی داشته باشد. اما شکل کلی آن برای تمامی انسانها یکسان است.
اینها در اصل کلیشههای ذهنی افراد گوناگون از مفهوم سیب است. این طرحوارهها و کلیشههای ذهنی اساس تعامل ما با دنیای اطراف بوده و در تمامی عمر ردپای آنها در ذهن وجود دارد. تفاوت این طرحوارهها و کلیشههای ذهنی با طرحوارههای ناسازگارانه اولیه به واکنشهای هیجانی مستتر در آنها مربوط میشود. همانگونه که در بخشهای بعدی میخوانید، طرحوارههای ناسازگارانه اولیه مملو از خاطرات هیجانی است و ممکن است بر روی آرامش ذهنی ما تاثیر بسیاری بگذارد، اما این کلیشهها چنین نیستند.
طرحوارههای ناسازگار
طرحوارههای ناسازگار معمولا ویژگیهایی دارند که آنها را از سایر طرحوارهها جدا میکند. این ویژگیها عبارتاند از:
مطلقگرایی: این طرحوارهها را به منزله واقعیت محض و بی چون و چرا درباره خویشتن و دنیا در نظر میگیرید.
مقاوم در برابر تغییر: این طرحوارهها الگوهای قدیمی فکری شما از دوران کودکی هستند و به راحتی تغییر نمیکنند.
خود تداوم بخشی: این طرحوارهها به رفتارهایی دامن میزنند که درستی طرحوارهها را اثبات میکنند.
پیشبینیپذیری: به نظر میرسد این طرحوارهها به شما کمک میکنند تا پیشبینی کنید روابطتان چگونه پیش میروند. از آنجا که این خطای ادراکی را برای شما ایجاد میکنند که توان پیشبینی وقایع آینده را دارید، بنابراین دست کشیدن از آنها بسیار سخت است.
حساسیت به استرسهای اجتماعی: این طرحوارهها زمانی فعال میشوند که وقایع ناخوشایندی در رابطهای اتفاق میافتد.
فعالسازی هیجانهای شدید: طرحوارههای ناسازگار همواره منجر به هیجانهای شدیدی مانند شرم، ترس، یاس و …. میشوند.
طرحواره درمانی
طرحواره درمانی یکی از رویکردهای جدید در روانشناسی است. ای رویکرد توسط دکتر جفری یانگ و همکارانش در سال 2006 برای کمک به افرادی که از مشکلات ارتباطی، اختلالات روانشناختی مزمن همچون افسردگی، اضطراب و … رنج میبرند، تدوین شده است. در رویکرد طرحواره درمانی از مجموعه گستردهای از تکنیکها استفاده میشود تا افراد به منشا مشکلات خود پی برده، نسبت به طرحوارههای خود و تاثیر فعلی آن بینش پیدا کرده و بتوانند از الگوهای رفتاری سالم استفاده کنند.
نتیجهگیری
همه افراد در اثر تجربیات دوران کودکی باورهایی در مورد خودشان دارند. این باورها گاهی ممکن است تحریف شده و ناسازگار باشند و به شکل مشکلاتی در روابط بین فردی یا عدم احساس رضایت از زندگی، خود را نشان دهند. آشنایی با مفهوم طرحواره به ما کمک میکند نسبت به منشا شکلگیری طرحواره شناخت پیدا کنیم و بتوانیم عملکرد بهتری در زندگی داشته باشیم.
دانلود پرسشنامه طرحواره جفری یانگ